وبلاگ شخصی حیدرعلی ابراهیمی ثانی

برداشتها و نظرات شخصی در مورد مسائل فرهنگی ،اجتماعی ، سیاسی و اشخاص در کشور عزیزم ایران و دنیا

وبلاگ شخصی حیدرعلی ابراهیمی ثانی

برداشتها و نظرات شخصی در مورد مسائل فرهنگی ،اجتماعی ، سیاسی و اشخاص در کشور عزیزم ایران و دنیا

360درجه

خواستم وبلاگم را حذف کنم. خواستم به نوشته هایم قهقه بخندم. خواستم به نوشته هایم بگریم. خواستم نوشته های اولیه ام را مسخره کنم. اما فکر که کردم گفتم این من هستم . که تغییر کرده ام . چرا تغیییر را نپذیرم. بعد از انتخاب دوم روحانی احساس یک فریب خورده را پیدا کردم  . به تغییر و به حرفهایش خیلی حساب کرده بودم اما افسوس همه چیز پر شد. امیدم ،آرزوهایم برای کشوری آزاد و مترقی و توسعه یافته برباد رفت. کور سوی امید هم ازبین رفت و فکر کردم که من شاید اشتباه می کردم و زیادی امید بسته بودم به توسعه به تولید به اشتغال به فقرزدایی به رفع بدبختی به معنویت. کاش امیدم باز گردد

نامه ای به اصول گراها:



باسلام؛
برادر اصولگرا؛ تو همان قدر از مملکت سهم داری که هر ایرانی دیگر،همان قدر سهم داری که آن کشاورز آفتاب سوخته در دل کویر ،همان قدر سهم داری که  آن سنی مذهب در سیستان و بلوچستان ، همان قدر که آن کارگری که صبح سر چهار راه می ایستد و چشمش به راه  دنبال  ماشینی است  که جلویش ترمز کند برای کار ببردش و تاشب پولی کف دستش بگذارند ، همان قدر سهم داری که یک ایرانی که خارج زندگی می کند و در حسرت دیدار وطن در غربت می سوزد و ولی به او اجازه نمی دهند به وطنش بیاید و تازه به او مزدور و وطن فروش می گویند ، خلاصه  همان قدر سهم داری که هر ایرانی دیگری با هر قومیت و مذهب و فکری.
برادر اصولگرا   همان قدر که تو به راهت  اطمینان داری و به رئیسی رای دادی ، ما هم به افکار مان و عقایدمان اطمینان داریم و به روحانی رای دادیم. 
چه کسی این رسالت را به تو داده که به جوان دیگری  حمله کنی ، عکس و بنر را پایین بکشی ،چگونه حاضر می شوی دروغ بگویی  و مثلا از سند ۲۰۳۰ دروغ سر هم کنی؟ آن سند یک چشم انداز آموزشی برای دنیاست و متن سند هم موجود است ،و هیچ ایرانی باغیرتی چیزی که مخالف فرهنگ غنی ملی و مذهبی ما باشد را نمی پسندد.

 برادر عزیز با آقای رئیسی چه چیزی به دست می آوردید که  انتخاب روحانی آن را برآورده نمی کند؟
برادر اصولگرا ما ایران را عاشقانه دوست داریم  و برای یک وجب از خاکش جانمان را فدا می کنیم.  ما شهدا را دوست داریم و خودمان را مدیون آنها می دانیم . آنها  در هشت سال با متجاوزینی  جنگیده اند که عراقی و مسلمان بوده اند و خیلی از سربازان عراقی  شیعه نیز بوده اند پش رشادت های شهدا و رزمندگان ما برای وطن و حفظ مرزها و ناموس  این مرز پر گهر بوده است .  
برای انقلاب  و جنگ همه زحمت کشیده اند ، همه زخم دیده اند و هیچ طلبی ندارند چون وطن را خانه شان می دانند .  شاید بعضی ها سهم برده باشند و خودشان را طلبکار هم  بدانند ولی  بسیاری زندان رفته ها و شکنجه دیده ها در حکومت شاه هستند که گم نامند، یا فراری ، محبوس و محکوم اند . مگر آنها خدایی ندارند؟مگر آنها آدم نیستند؟آیا ما از آنها بهتر هستیم؟به چه دلیل بهتر هستیم؟ 
برادر اصولگرا می دانی امیر کبیر کیست ؟ مصدق کیست؟ فردوسی کیست؟ کیارستمی کیست؟و....  هزاران هزار اسطوره ی فراموش شده ی این سرزمین که عمرشان را به پای این سرزمین گذاشته اند. آیا هیچ وقت فکر کرده ایم آنها چگونه می اندیشند ؟ چه نگاهی به ایران دارند ؟ آیا حتما باید مانند شما فکر کنند؟هیچ اندیشیده اید چه مشقت هایی برای سربلندی ایران کشیده اند؟ .
برادر اصولگرا چرا همه ما با داعش مخالفیم؟ همه ما خوب می دانیم داعشی ها چه بلایی سر شیعه ها سنی ها و کرد ها  و ایزیدی ها در عراق و سوریه آوردند به بهانه ی اینکه مسلمان‌نبودند یا عقاید متفاوتی داشتند ؟آیا کار درستی کردند؟برادر من همه ما خوب می دانیم که از برادران ما و سرداران ما چه بسیار در راه مبارزه با آنها از جان خود گذشتند.
برادر گرامی اگر کسی مانند ما نیندیشد باید از شهر ما برود؟ از کشورش برود؟ یابهتر است به افکار و اندیشه اش احترام بگذاریم؟
پیام روحانی این است که تکثر را به رسمیت بشناسیم ؟ به عقاید یکدیگر به انتخاب یکدیگر احترام گذاریم. ما که به روحانی رای دادیم امیدواریم که این پیام را درک کنیم و همه ی ما  به یکدیگر و به ایرانی قدرتمند و چند صدایی احترام گذاریم. ایران متعلق به همه ی ایرانیان است. 
والسلام. 
 

شوک به سیاره زمین

انتخابات آمریکا دومین  کار مهمی بود که  امسال روی داد ،اولی انتخاب مردم  بریتانیا بود برای خروج از اتحادیه اروپا و دومی انتخاب دونالد جی ترامپ به عنوان 45 امین رئیس جمهور آمریکا ،تقریبا بیش از یک سال است که در آمریکا کارزارهای انتخاباتی توسط رسانه ها پوشش داده می شود و چیزی که از آن در آمد دو کاندیدا اصلی خانم هیلاری کلینتون نماینده ی حزب دموکرات و ترامپ به عنوان نمایده ی حزب جمهوری خواه با هم رقابت شدید داشتند .در کارزارها خیلی شدید به هم تاختند و جدای از اینکه مسائل اساسی را بحث کنند از بدیهای یکدیگر گفتند که در فضای آزاد آمریکا کلی فیلم علیه هم پخش کردند و آدم هایی آمدند و علیه دیگری و نفع یکی حرف زدند.در ابتدا آقای ترامپ در نظر سنجی ها خیلی عقب بود و کم کم خودش را به کلینتون رساند.ترامپ به مسلمانها تاخته بود و گفته بود نباید آزادانه به آمریکا بیایند به چین برای اینکه واردات بی رویه به آمریکا دارد و به مکزیک که انگار مهاجرین زیادی از مرز مشترک با آمریکا وارد آمریکا می شوند و به نظر ترامپ مشکل زیادی بوجود آورده اند، تاخت .ترامپ به توافق هسته ای که توافق قرن لقب گرفته نیز تاخته و هنوز معلوم نیست بعد از پیروزی می خواهد چه بکند.ولی حرف های ترامپ تاییدی است بر اینکه توافق به نفع ایران است چون او در کارزارهایش عنوان کرده ایران دچار مشکلات عدیده ای بود و به دست و پا افتاده بودند و با این توافق دو باره قدرت گرفتند که البته حرفش در مورد قدرتمندی ایران را قبول ندارم چون ایران همیشه قدرت داشته و این در ژن این سرزمین هست و عده ای این را نمی بینند چه در داخل و چه در خارج.

در هرصورت ترامپ برنده انتخابات شد برخلاف نظر همه رسانه ها که کلینتون را شخص پیروز می دانستند و برخلاف نظر اوباما رئیس جمهور هشت سال اخیر آمریکا که حدود دو ماه دیگر در قدرت است و باید کاخ سفید را به ترامپ تحویل دهد.اوباما بارها ترامپ را در سخنرانی های انتخاباتی به نفع خانم کلینتون ،شخصی نالایق برای رئیس جمهوری خوانده بود و گفته بود او لیاقت فرماندهی کل قوا را ندارد.اما بعد از پیروزی به او تبریک گفت و با هم مذاکره کردند.

آنچه از اخبار شنیده می شو که هنوز بعد از یک هفته در بسیاری از شهرهای آمریکا مخالفین ترامپ در خیابانها حضور دارند و علیه او و مواضعش شعار می دهند و می گویند "او رئیس جمهور ما نیست"ولی آنچه از مواضع ترامپ بعد از پیروزی برداشت می شود این است که کمی معتدل تر صحبت می کند و لی هنوز تکلیف کشوری که داعه ی رهبری جهان را دارد به طور واضح روشن نیست.

آنچه که از نظر من بین برگزیت و انتخابات آمریکا مشترک است ایناست  که طبقه ای از این دو کشور که احساس می کنند جلال و جبروتشان در نظام نوین جهان از بین رفته این انتخابها را کرده اند . و بیشتر افراد مسن تر این انتخاب ها را کرده اند و معترضان به ترامپ  بعد از پیروزی و معترضان به برگزیت بیشتر جوان تر ها هستند.البته نظر قطعی نمی شود داد چون ما از نگاه رسانه ها داریم می بینیم و شاید برداشت من درست نباشد.و این برداشت خیلی کلی ست.

اما به نظر می رسد جهان وارد مرحله ی جدید می شود و این انتخاب ها شاید آخرین مقاومت ها در برابر آن باشد . یعنی اینکه آمریکایی ها احساس می کنند ابهت پنجاه یاچهل سال قبلشان کم شده و بریتانیا نیز احساس می کند که تشکیلات اتحادیه اروپا آنها  را تضعیف کرده است  و خواهان بازگشت به ابهت گذشته خویش هستند که به نظرم طبیعتا باید باز منتظر ماند و دید چه می شود و خودم شخصا نسبت به موفقیت هر دو انتخاب شک دارم.و به نظرم  انتخابات آمریکا فقط برای ترامپ  یک موفقیت است . و اینکه او در ریاست جمهوری موفق باشد  جای شک دارد. ولی اینکه بر خلاف نظام آمریکا و بر خلاف بیشتر ستاره های هنری و سیاسی آمریکا وارد قدرت شد واقعا یک  موفقیت شخصی است.

بالا رفتن از دیوار

اگر توی محل، یک خانواده زندگی کند که همگی مردم محل او رو به حیله گری ،دشمنی با مردم ،دزدی و  وصفت های بد  بشناسند آیا جوان ترهای محل مجازند که از دیوارهای خانه ش بالا بروند و شیشه ها را بشکنندو اهالی خانه رو شکنجه کنند؟

صورت مساله خیلی طولانی شد و لی جواب عاقلانه به نظرم منفی است.چون اگر ما از این کار جوانها تعریف و تمجید کنیم دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود . کاردرستی که مردم  می توانند انجام دهند این است که شواهد و مدارک لازم رو جمع آوری کنند و تحویل پلیس دهند.و پیگیری کنند تا آن خانواده محکوم شود و دست از کارها نادرست بردارد.

اگر ما کار جوان ها را تمجید کنیم دیگر سنگ هم روی سنگ توی آن محل بند نمی شود و هر کاری مجاز شمرده خواهد شد.یعنی زندگی مدرن ساختارهایی رو ایجاد کرده که صرفا وظیفه ی آنها رسیدگی به همچنین خانواده های مجرمی هست.

اگر این کار را تشویق کنیم در واقع در بلند مدت تکرار این اتفاق را تائید کرده ایم و دیگر کسی به محل ما اعتماد ندارد.دیگر افرادی که می خواهند در محل ما تغییر مثبت به وجود آورند و با ما رابطه داشته باشند احساس نا امنی می کنند چون می بینند که در این محل به نوعی هرج و مرج رواست .

در واقع مثل این می ماند که ما آگاه باشیم که در بدن ما یک غده ی سرطانی وجود دارد و اصلا آن غده خیلی هم بزرگ باشد که از زیر پوست بیرون زده باشد آیا برداشتن آن کار خود ما است یا کار یک تیم پزشکی آن هم بعد از کلی آزمایش و تحقیق .راه پر اطمینان گزینه ی دوم است یعنی آن کار پزشک هاست و افراد دیگربدون تخصص نمی توانند غده را بردارند و اگر اقدام به این کار کنند در واقع گور آن شخص را کنده اند.

در نتیجه برای جلوگیری از بی قانونی و اتفاق های بد تر پایبندی به قانون ارجح هست.

ارتش منهای ژنرال ها


نیمه های شب جمعه 25 تیر 1395بود که خبر کودتا در رسانه ها و اینترنت مانند بمب صدا کرد.من هم چشم به تلویزیون دوخته بودم و در حال تماشای لحظه ی مهمی از تاریخ بودم. در اینترنت هم جستجو کردم و لحظه به لحظه ی اتفاقات رو در خبرها می خواندم .جلوی تلویزیون خوابم برد و صبح که بیدار شدم و به خبرها نگاه کردم فقط خبر شکست کودتا بود.
شخصا از اینکه اردوغان در قدرت باشد احساس نا امنی می کنم به دلایل زیر

  • اینکه  با چک سفید امضای کودتا آن همه تسویه انجام داد دلیل خطرناک بودن او هست.
  • اینکه از تروریست ها حمایت می کند  دلیل دیگری بر خطرناک بودن اردوغان هست.
  • پیوند  او با اسرائیل و عربستان دو دشمن اصلی ایران دلیلی بر خطر او برای ایران هست.
  • اینکه فقط مسلمانها به خیابان ها ریختند و در حمایت از او سرباز ها را ضرب و جرح کردند هم نشانه ای از تک صدایی ست و شاید  برداشت کرد که رویای امپراطوری را در سر می پروراند که این رویا  دلهره آور است.
  • اینکه مردم را سپر بلای خود کرد در آن شب دلیلی است بر اینکه قدرت در نظر او از جان مردم بیشتر ارزش دارد.                                             باید زندگی کرد و دید با ارتشی بی ژنرال و تحقیر شده تکیه ی او و دولتش بر چه خواهد بود و عاقبت چه خواهد کرد.